ذکر مصائب ورود سیدالشهدا علیهالسلام به کربلا
مبهوت و مات گشته دل از کار کربلا حـیـران هـمـیـشه مانده از ایثار کربلا در خـلـسهای عـمـیق فرو رفـته آسمان غـرق غـرور و غیرتِ سرشار کربلا از مـقـتـلِ مـقـرّم و از روضۀ لـهـوف بر مـا رسـیـده بـرگی از اخـبار کربلا هـمـپـای صـبـر آمـده عُـلـیــا مـخــدّره هــمــزادِ زخــم آمـده؛ ســالار کــربـلا «هـفـتـاد و دو مـسیح» به سر آمدند تا مـرهـم شـونـد، بـر تـنِ تـبـدارِ کـربـلا «در بارگاهِ قدس که جای ملال نیست» پـروردگـار، گـشـتـه، عـزادار کـربـلا از سال شصت و یک نه، که از خلقتِ غزل مــا را نـوشـتــهانـد، گـرفـتـار کــربـلا قـدری حـسـاب کـردم و دیدم که تا ابد هـسـتیم مـا هـمیـشـه، بـدهـکـار کـربلا «ثـبت است بر جـریـدۀ عالم دوام ما» ما را کـشـیـدهانـد، به طـومـار کـربلا اینجا درسـت، مـصـرع آخـر تـمام شد پـای ضـریـحِ دسـتِ عــلـمـدارِ کـربـلا |